ادامه
آلت تناسلی الک در برابر زیبایی نفس گیر مگنس صاف شد
دلش میخواست به اون پوست برفی بوسه و لیس بزنه و
اون چشا رو ببوسه
و هیکل ظریف و باسن کوچیک و ناز مگنسو مال خودش کنه
مگنس با خجالت گفت: چیزی شده آقای لایتوود؟
الک با شهوت گفت: اووووممم نه چیزی نیس خوشگله
مگنس: اما چند ساعته نگام میکنین
الک خواست بگه چون خیلی خوشگلی و من میخوامت
ولی چون مغرور
بود گفت: سرت تو کار خودت باشه وارلاک خوشگل
مگنس باز خجالت کشید و صورت برفیش سرخ شد
الک دیگه نتونست تحمل کنه، به سمت مگنس حمله کرد و چسبوندش به
دیوار و گفت: تو منو شهوتی میکنی
مگنس زبونش از خجالت بند اومد و الک شروع کرد به بوسیدن
لبای خوردنی
مگنس. مگنس تقلا میکرد اما الک مثل عروسک بغلش کرد و
به سمت اتاق شکنجه رفت
[ بازدید : 26 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما : ]